ابزاری برای کسب سود

  • 2021-01-10

language-selector

  • چرا Wrike؟

اندازه گیری سودآوری پروژه برای خدمات حرفه ای

در مدیریت پروژه، تعیین سودآوری بالقوه یک ابتکار بسیار مهم است. تجزیه و تحلیل سودآوری در مدیریت پروژه این است که چگونه کسب و کارها می توانند تصمیم بگیرند که آیا یک پروژه ارزش زمان، تلاش و منابعی را که به آن اختصاص داده می شود یا خیر. همچنین این است که چگونه کسب و کارها می توانند تصمیم بگیرند که یک پروژه را نسبت به پروژه دیگر اولویت بندی کنند، وقتی چندین پروژه وجود دارد که ممکن است برای منابع در یک سازمان رقابت کنند.

سودآوری پروژه چیست؟

سودآوری پروژه توانایی یک پروژه برای ایجاد سود مالی یا سود برای یک سازمان را توصیف می کند. در تلاش برای رشد سریع، برخی از شرکت ها ممکن است پروژه هایی با حاشیه سود ناچیز را انجام دهند که می تواند بر سلامت مالی کلی تجارت تأثیر بگذارد. سایر شرکت‌ها ممکن است به اشتباه فکر کنند که یک ابتکار با دلار بالا همان ابتکار سودآور است - اینطور نیست.

خزش دامنه، استفاده کم کارکنان و سایر عوامل می تواند بر سودآوری چنین پروژه ای تأثیر بگذارد. موسسه مدیریت پروژه همچنین اشاره می کند که "ریسک مرتبط با انواع مختلف قرارداد بر انتظار سود تاثیر می گذارد."

نحوه اندازه گیری سودآوری

سازمان‌های خدمات حرفه‌ای چگونه می‌توانند سودآوری پروژه‌هایی را که انجام می‌دهند، پیش‌بینی، اندازه‌گیری و افزایش دهند؟دید در همه جهات کلیدی است. داشتن دیدی از بالا به پایین از منابع، زمان صرف شده و نرخ بهره برداری به کسب و کارها کمک می کند تا رویکردی طولانی برای ارزیابی سودآوری پروژه داشته باشند.

کسب و کارها می توانند از ابزارهایی مانند شاخص سودآوری (PI) برای تعیین سودآوری بالقوه یک پروژه استفاده کنند. تجزیه و تحلیل حاشیه سود همچنین می تواند به کسب و کارها کمک کند تا درآمد و سلامت مالی کلی را پیگیری کنند.

در این بخش، سودآوری پروژه، روش‌ها و ابزارهای مورد استفاده برای پیش‌بینی، ارزیابی و اندازه‌گیری آن و همه راه‌هایی که Wrike می‌تواند به آن کمک کند، مورد بحث قرار می‌دهیم.

چگونه سودآوری پروژه را با ردیابی زمان آژانس افزایش دهیم
درک معیارهای عملکرد مدیریت پروژه

شاخص سودآوری

انجام پروژه ها و سرمایه گذاری های جدید برای رشد هر کسب و کاری بسیار مهم است، اما اطمینان از سودآور بودن این ابتکارات به همان اندازه مهم است. بنابراین، چگونه کسب و کارها تصمیم می گیرند که چگونه یک سرمایه گذاری را بر دیگری انجام دهند؟آنها اغلب از ابزاری به نام شاخص سودآوری پروژه (PI) استفاده می کنند.

شاخص سودآوری (همچنین به عنوان نسبت هزینه به سود یا نسبت سرمایه گذاری سود نیز شناخته می شود) به کسب و کارها کمک می کند ارزش بالقوه یا سودآوری یک پروژه را تعیین کنند. سازمان‌های خدمات حرفه‌ای در حال رشد اغلب سرمایه محدودی دارند، بنابراین این شاخص می‌تواند به آشکار کردن فرصت‌های سرمایه‌گذاری بادوام کمک کند. به عنوان مثال، اگر چندین سرمایه گذاری توسط یک سازمان سنجیده شود، شرکت ممکن است از شاخص سودآوری برای رتبه بندی پروژه ها بر اساس اینکه آیا درآمد مورد انتظار بالاتر از سرمایه گذاری اولیه (ROI) است یا خیر، استفاده کند.

شاخص سودآوری خوب چیست و فرمول شاخص سودآوری پروژه چیست؟

شاخص سودآوری = ارزش فعلی جریان های نقدی آتی / سرمایه گذاری اولیه پروژه.

این شاخص نشان دهنده مقدار پولی است که به ازای هر دلار سرمایه گذاری شده به دست می آید. اگر شاخص بالاتر از 1 باشد، پروژه به احتمال زیاد قابل اجرا است.

این بدان معناست که پروژه قابل اجرا نیست. کسب و کار شما بیش از آن که از این ابتکار عمل کند سرمایه گذاری می کند و پروژه نباید دنبال شود.

این به این معنی است که پروژه احتمالاً شکست خواهد خورد. اگرچه کسب و کار ضرری ندارد، اما به ندرت سرمایه‌گذاری‌هایی را انجام می‌دهند تا به نتیجه برسند. از این پروژه نیز باید اجتناب کرد.

اگر شاخص بزرگتر از 1 باشد، پروژه باید دنبال شود زیرا احتمال سودآوری آن وجود دارد.

سفارشی و پیکربندی شده: رازهایی که در پس چگونگی دستیابی شرکت های پیشرو به رشد مداوم
نحوه استفاده از Wrike برای عملکرد خدمات حرفه ای برای مدیریت بودجه پروژه

درک حاشیه سود برای مدیریت پروژه

در مدیریت پروژه، تجزیه و تحلیل حاشیه سود می تواند به شرکت ها کمک کند تا چیزهای زیادی در مورد کسب و کار خود درک کنند - از جمله اینکه کار آنها در واقع چقدر سودآور است. در نظر گرفتن درآمد پروژه به عنوان معیار نهایی آسان است. با این حال، تجزیه و تحلیل حاشیه سود تصویر جامع تری از رشد، درآمد و هزینه های سربار را به منظور درک واقعی سودآوری ترسیم می کند.

شرکت‌ها به جای اینکه صرفاً هزینه‌های پروژه را پوشش دهند، باید پول بیشتری نسبت به سرمایه‌گذاری در یک پروژه به منظور بهبود درآمد خود به ارمغان بیاورند. درک حاشیه سود همچنین می تواند به کسب و کارها کمک کند تا در مورد پروژه ها و مشتریانی که ارزش ادامه کار را دارند رتبه بندی و تصمیم گیری داخلی داشته باشند.

حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود خالص معمولاً به صورت درصد بیان می شوند، اما تصاویر کمی متفاوت در مورد درآمد ارائه می دهند.

حاشیه سود ناخالص سود شرکت را پس از کسر هزینه ها از درآمد پروژه به آنها می گوید. حاشیه سود ناخالص به طور کلی مواردی مانند مالیات، بهره و سایر هزینه های مدیریتی را در نظر نمی گیرد

(درآمد پروژه - هزینه های پروژه / درآمد پروژه x 100)

در خدمات حرفه ای، شرکت ها معمولاً کالاهای تولیدی را نمی فروشند. در عوض، آنها تخصص خود را ارائه می دهند.

به عنوان مثال، یک شرکت برنامه ریزی رویداد ممکن است برای برنامه ریزی یک کنفرانس فنی از طرف یک سازمان، هزینه ثابتی معادل 28000 دلار دریافت کند. اگر هزینه های شرکت رویداد بالغ بر 19000 دلار باشد، آنها 9000 دلار سود کسب کرده اند که 32% حاشیه سود ناخالص است (9000/28000 x 100).

همانطور که Investopedia می گوید، "حاشیه سود خالص برابر است با مقدار درآمد خالص به عنوان درصدی از درآمد."این نه تنها بر درآمد کل تأثیر می گذارد، بلکه سایر هزینه های عملیاتی و سربار را نیز تعیین می کند.

(درآمد - مخارج، مالیات، هزینه های عملیاتی، سایر هزینه ها)/درآمد x 100

حاشیه سود خوب چیست؟

به گفته Inc، "بیشتر شرکت های خدمات حرفه ای حاشیه سود عملیاتی بین 25 تا 40٪ دارند" که به این معنی است که 25 تا 40 سنت از هر دلار به دست آمده به سود نهایی می رسد. شرکت هایی با هزینه های سربار کمتر نسبت به شرکت هایی که هزینه های عملیاتی بالاتری دارند حاشیه سود بهتری دارند. این به این دلیل است که پول بیشتری صرف هزینه های عملیاتی کسب و کار نمی شود.

یک گزارش در سال 2016، حسابداری، حسابداری، تهیه مالیات، حقوق و دستمزد و خدمات حقوقی را به عنوان صنایعی با بیشترین حاشیه سود معرفی کرد.

افزایش حاشیه سود

در خدمات حرفه ای، افزایش حاشیه سود فقط به دلیل افزایش هزینه خدمات شما نیست. بهبود بهره وری و بهره وری پروژه نیز نقش مهمی ایفا می کند. در اینجا برخی از راه‌هایی وجود دارد که کارآمدتر شدن می‌تواند حاشیه سود شرکت شما را افزایش دهد.

  • از بین بردن خزش محدوده تعریف ضعیف محدوده پروژه می تواند منجر به از دست رفتن مهلت های زمانی و بیش از حد بودجه شود. این به نوبه خود می تواند هزینه های پروژه را افزایش دهد و بر سودآوری آن تأثیر بگذارد. 32. 2 درصد از پاسخ دهندگان در یک نظرسنجی گفتند که تغییر نظر مشتریان بزرگترین مانع آنها برای بهره وری است. تعریف محدوده پروژه در مراحل اولیه می تواند این سیاهچاله بهره وری را کاهش دهد.
  • مشتری ها و پروژه هایی را که منابع را به خود اختصاص می دهند اما حاشیه سود کم برخی از مشتری ها و پروژه ها را به سادگی ارزش وقت ، تلاش و منابع موجود در آنها ندارند. پروژه ها را با حاشیه سود نازک یا غیر موجود در تیغ شناسایی کرده و ابتکارات سودآورتر را در اولویت قرار دهید.
  • استفاده از نرم افزار ردیابی زمان برای اندازه گیری استفاده از کارکنان نرخ استفاده از کارمندان بالا به این معنی است که کارگران نسبت بیشتری از ساعات کاری موجود خود را صرف انجام کار مشتری می کنند. کار بیشتر مشتری به معنای ساعات قابل پرداخت بیشتر است ، این به معنای سود بالاتر است. به این متریک مهم استراتژیک را ردیابی و پاسخ دهید.
  • حفظ مشتری را به یک اولویت تجاری تبدیل کنید که برای ایجاد مشتری جدید پنج برابر بیشتر از حفظ یکی از آنها هزینه دارد. بنابراین ، این به چه معنی است؟تجارت شما باید حفظ مشتری را در صدر لیست اولویت های خود قرار دهد.
3 راه جهانی سازی خدمات در سال 2020 بر آژانس ها تأثیر می گذارد
همه اینها اضافه می شود: چگونه گسترش نرم افزار سود آژانس شما را کاهش می دهد

ردیابی زمان پروژه

ردیابی زمان پروژه چیست؟

در مدیریت پروژه ، ردیابی زمان برای مدیریت منابع و برای اندازه گیری مدت زمان صرف شده برای یک کار خاص یا مجموعه ای از وظایف مفید است. ردیابی زمان پروژه همچنین برای تیم هایی که مشتری ها را بر اساس نرخ ساعتی مانند مشاوران می گذارند ، بسیار مهم است.

براساس تحقیقات ، 15 ٪ از فعالیت های قابل پرداخت اغلب گزارش نشده است. این بدان معناست که مشاغل صرفاً به این دلیل که در ردیابی کار قابل پرداخت خود سازماندهی نمی شوند ، پول خود را از دست می دهند. ابزارهای مدیریت پروژه با قابلیت های ردیابی زمان به تیم ها کمک می کند تا ساعت های صرف کار را به نمایندگی از مشتریان وارد و مدیریت کنند.

به عنوان مثال ، بیایید بگوییم که یک مشاور بازاریابی ، سام ، توسط سازمان شما استخدام می شود. با 85 دلار در ساعت ، سام وظایف زیر را انجام می دهد:

  • ایجاد یک راهنمای جدید برند
  • تهیه یک برنامه سئو
  • تهیه یک برنامه محتوا و تقویم
  • برنامه ریزی و راه اندازی یک آرم جدید

سام با انتخاب گزینه ردیابی زمان ، هر یک از این کارها و مدت زمان آنها را در Wrike ثبت می کند. در کل ، سام 11. 5 ساعت کار برای این پروژه را به پایان رسانده و تمام این ساعات را در Wrike وارد کرده است. براساس نرخ 85 دلار و ساختار ساعتی ، آنها می توانند سازمان شما را با قیمت 977. 50 دلار صورتحساب دهند.

ورود به این ساعت ها در Wrike تضمین می کند که رکوردی برای مشتری و مشاور وجود دارد. ردیابی دقیق زمان همچنین می تواند باعث سودآوری بیشتر مشاغل شود زیرا این امر تضمین می کند که تمام کارهای واجد شرایط که به اتمام رسیده است ، به حساب می آید - به این معنی که هیچ پولی به دلیل تخمین زمان نادرست از دست نمی رود.

پیگیری بهره وری

یک ابزار مدیریت پروژه با ویژگی های ردیابی زمان نیز می تواند بهره وری را ردیابی کند. ردیابی زمان فقط به این معنی نیست که تیم ها برای تمام کارهایی که انجام می دهند ، پرداخت می کنند. همچنین می تواند برای آشکار کردن فرآیندهای نفخ و وقت گیر مفید باشد.

اگر در مورد آن فکر می کنید ، احتمالاً می توانید یک کار را در گردش کار روزانه خود شناسایی کنید که ناکارآمد باشد و التماس می کند که قالب بندی یا خودکار شود. اگر فوراً آشکار نباشد ، یک ابزار ردیابی زمان ممکن است چنین کاری را در روند شما نشان دهد.

استفاده از نرم افزار ردیابی زمان پروژه برای ورود به سیستم کار قابل پرداخت و غیر قابل استفاده ، می تواند به مدیران این حس را بدهد که چقدر زمان کارگران برای کارهای تولیدی در مقابل کارهای غیرمولد هزینه می کنند. در بخش ردیابی زمان کامل پروژه بیشتر بدانید.

چقدر صفحات گسترده برای شما وقت و هزینه دارند
آیا برنامه های ردیابی زمان می توانند عملکرد تیم شما را بهبود بخشند؟

نرخ استفاده از کارمندان

بهره وری کارکنان در قلب سودآوری است. این به این معنی است که کار روزانه یک کارمند باید از نظر تئوری درآمد را تا حد امکان افزایش دهد. یکی از معیارهای مهم در اندازه گیری بهره وری، استفاده از کارکنان است. استفاده از کارکنان معمولاً به صورت درصد بیان می‌شود و به ما می‌گوید که چه مقدار از زمان در دسترس یک کارمند صرف انجام کار مشتری قابل پرداخت شده است.

هرچه این درصد بیشتر باشد، زمان بیشتری صرف انجام کارهایی می شود که می توان صورتحساب آن را به مشتری پرداخت کرد. نرخ استفاده 100 درصد بعید است و لزوماً چیز خوبی نیست. این بدان معناست که یک کارمند تمام ساعات در دسترس خود را صرف انجام کارهای مشتری می کند. همانطور که Productive. io اشاره می‌کند، نرخ بهره‌برداری 100% به این معنی است که فعالیت‌های غیرقابل پرداخت و در عین حال مهم مانند تیم‌سازی در یک کسب‌وکار نادیده گرفته می‌شوند. این می تواند برای روحیه کارکنان بد باشد و منجر به فرسودگی کارکنان و در نهایت جابجایی شود.

نرخ بهره برداری کارکنان نیز به ترسیم تصویری از بهره وری کلی یک سازمان کمک می کند. به عنوان مثال، اگر نرخ بهره برداری از کارکنان در کل نزدیک به 100٪ باشد، ممکن است زمان آن رسیده باشد که کارمندان بیشتری را برای جلوگیری از فرسودگی استخدام کنید. از سوی دیگر، اگر میزان استفاده از کارکنان پایین باشد، ممکن است کار مشتری کافی نباشد.

نحوه محاسبه نرخ بهره برداری

فرمول استفاده از کارکنان ساده است. فرمول این است: استفاده از کارمند = ساعات قابل پرداخت/کل ساعت در یک دوره کاری x 100. شما به راحتی می توانید با استفاده از ویژگی ردیابی زمان در Wrike، نرخ استفاده را برای یک کارمند در یک هفته کاری 40 ساعته محاسبه کنید.

اگر یک کارمند 29 ساعت در هفته (از 40 ساعت ممکن) را برای انجام کارهای مشتری پرداخت کند، میزان استفاده آنها در هفته 72. 5٪ است. بدون وجود سیستم ردیابی زمان، محاسبه میزان استفاده کارکنان تقریبا غیرممکن است. محاسبه میزان استفاده از کارکنان فقط با بینش قوی در مورد اینکه کارمندان روی چه چیزی و چه زمانی کار می کنند انجام می شود.

برای سازمان های خدمات حرفه ای، اندازه گیری، نظارت و بهینه سازی سودآوری برای رشد حیاتی است. وقتی نوبت به ردیابی زمان و بهره وری می رسد، کسب و کارها به نرم افزار قوی و همه کاره مانند Wrike نیاز دارند. ویژگی‌های Wrike به تیم‌ها کمک می‌کند زمان صرف شده برای کار مشتری را ردیابی کنند و می‌توانند بینش‌های مهمی را ارائه دهند که به تصمیم‌گیری استراتژیک برای افزایش سود کمک می‌کند.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.